معرفی محصول:
چشمهایم از گره کرواتش بالاتر رفت، صورتش برعکس همیشه صاف صاف بود، بدون هیچ ته ریشی، لبهای موزونش باز تکان خورد:
- دارم اولتیماتوم آخر رو میدم بهت! اگر حرکت کنم دیگه تمومه، تا ابد تمومه. تا نفس آخر. تو میشی جزو داراییهای من! و من اینقدر خسیسم که از یه ذره از داراییم دست نکشم.
فکر و بدنم گیج شدند، بین حس خوب و بد معلق ماندند. گفت: اگه این فرصت بگذره شاید بارها و بارها حسرت برگشتن این لحظه رو بخوری. زمانی و مکانی که میتونستی خودت رو از مهلکه بیرون بکشی.
87,000 تومان