معرفی محصول:
جان: فکر کردم شاید اونجا چیزی نباشه. [مکث] فکر کردم هیچی اونجا نباشه. بعدش یه نگاه به کتابم انداختم. فکر کردم شاید هیچی توی کتابم نباشه. از ساختمونا میگفت. شاید هیچی توی ساختمونا نباشه. و .. یا توی کره زمینم. کره زمینو دیدی؟ دیدیش؟
دائی: آره.
جان: شاید هیچی راجع بهش نباشه. ما نمیدونیم اونجا چی هست. ما چیزایی که اونجا هستن رو نمیشناسیم.
دائی: من اونجا بودم.
جان: یا ما توی ساختمونا نبودیم. یا توی تاریخ. توی تاریخ اشیا یا فکر.
(بخشی از نمایشنامه)
50,000 تومان