معرفی محصول:
سرش را به سمت فرهان چرخاند، فاصله کم بینشان شوکهاش کرد. فرهان هم سرش را چرخاند و اینبار نگاهش را به چشمهای ارغوان دوخت. نوک بینشان به اندازهای ناچیز با هم فاصله داشت. چند ثانیهای بینشان سکوت برقرار شد. نگاه ارغوان به چشمهای فرهان بود. پرجذبه، نافذ، کمی ترسناک اما جذاب! بینی استخوانیاش صورتش را جدیتر نشان میداد. لبهای به همدوختهاش انگاری که به اندازه چند سال حرف ناگفته داشت. اما به قصد گفتن از هم باز نمیشد. ارغوان نفهمید چرا به جای فرار، مو به موی صورتش را از نظر میگذراند! باید همان لحظه عقبگرد میکرد و از او فاصله میگرفت. اما نفهمید چرا به همان حال ماند.
175,000 تومان