تاریکی در بالای پلهها و 1 نمایش دیگر (نمایشنامه)
معرفی محصول:
رابین گمونم تو تموم این سالها خیال میکردی با یه مرد جربزهدار عروسی کردی. مردی که از روی پلها میپره و قطارها رو نیگه میداره و با هفت تیر شیکم سرخپوستها رو سفره میکنه. مردی که از هیچچی تو دنیا نمیترسه. کورا، دوره زمونه دیگه عوض شده. نمیدونم داریم به کجا میریم. وقتی بچه بودیم به جز یه اداره پست هیچچی تو این شهر نبود. تا کلاس شیشم بیشتر درس نخوندم. اون روزا ملت خیال میکردن درس خوندن وقت تلف کردنه. حالا ببین چه خبره. یه عالمه مدرسه، کلیسا، فروشگاههای رنگ و وارنگ، سالنهای سینما، کانتری کلاب. ملت یه شبه میلیونر میشن. سوار لیموزین میشن و میرن کانتری کلاب و تا خرخره میخوردن و مست میکنن. یه جوری رفتار میکنند انگار اشرف مخلوقات که میگن اونان. کورا، خودمم موندم چی کار کنم. توی شهری که به دنیا اومدم احساس غریبی میکنم.
38,000 تومان