معرفی محصول:
گفت مرد تعریف میکند که یک سال پیش یک روز عصر با پسرش میآیند و توی ساحل مینشینند، شاید همان اطراف، نزدیک جایی که امیر و دوستانش نشسته بودند، آنوقت مرد به سرش میزندکه با پسرش بروند توی آب، لباسهایشان را درمیآورند و میزنند به آب، همانطور که دست همدیگر را گرفته بودند، چند متری جلو میروند، فکر می کردند حتا تا چند متر جلوتر هم همانطور کمعمق است به خاطر همین دست همدیگر را رها میکنند و میروند جلوتر، همهچیز تا چند دقیقه خیلی خوب بود. تا اینکه...
130,000 تومان