معرفی محصول:
صدای بمش که کمی خنده هم چاشنیش بود توی محوطه ساحل پیچید:
-چیکار میکنی دیوونه؟!
دیوونه بودم... مست بودم.... مرزها شکسته شده بودن ودنیام تغییر کرده بود... خیلی وقت بود از ته دل نخندیده بودم... لذت هیجان کل وجودمو گرفته بود، شادیم تکمیل میشد، اگر اون هم از تراس پایین میاومد و بیتوجه به فاصلههامون دستاشو دورم حلقه میکرد و سرهامونو زیر آب میبردیم و هر بار که بیرون میاومدیم صدای خندههامون کل دنیا رو پر میکرد.
اما اون هنوز همونجا بود و فقط تذکر میداد و اسممو صدا میزد...
درست مثل پیرمردها...!!
58,000 تومان