معرفی محصول:
تاریکی بسان خیمهای بر جنگل سایه انداخته بود. سکوت محضی جنگل رو فرا گرفته بود... نه صدای حیوانات، نه تپش قلبی و نه حتی صدای باد!
انگار این نقطه از جنگل جدای کل دنیا بود.
ناخودآگاه دستشو به سمت کتفش برد. میتونست گزگز زخمی رو که این مدت توی تکتک لحظات مثل باری روی دوشش سنگینی میکرد، احساس کنه.
حسش میکرد. اون یه جایی همین اطراف منتظر ایستاده بود. پشت این پرده تاریک. بالاخره روز موعود رسیده بود. روز مقابله با چیزی که تمام عمر خودش و اطرافیانشو تحت تاثیر قرار داده بود.
امشب سرنوشت رقم میخورد، امشب با بانی این نفرین مواجه میشد...
امشب تقاص میگرفت...
تقاص تمام زجرهایی که کشیده، تقاص مرگ عزیزانش...
امشب شب تسویه حساب بود...
«دنبال من میگردی؟»...
خشکش زد...
انتظار هر کسی را داشت! هر کسی!
الا او...!
40,000 تومان