الناز دادخواه


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
کارناوال وحشت
  • 90,000 تومان
  • با تخفیف: 90,000 تومان
نفرین خاموش (گرگ‌زاده 2)
  • 40,000 تومان
  • با تخفیف: 40,000 تومان
شکارچیان مخفی (گرگ‌زاده 1)
  • 45,000 تومان
  • با تخفیف: 45,000 تومان

کارناوال وحشت

  • 90,000 تومان

قطار سوتی کشید و به حرکت در‌اومد. حرکت قطار روی ریل و صدای سابیده ‌شدن آهن، با موزیک کارناوال توی سرم می‌پیچید، سرم رو به میله چسبوندم و چشم دوختم به محیط کارناوال. ریل یک دور کامل در کارناوال چرخید، نگاهم از روی غرفه‌ها گذشت، غرفه‌ی گردونه‌ی شانس، دارت مرگ‌بار و حتی از کنار زمین منچ انسانی هم گذشتیم، از کنار چرخ و فلک قدیمی عبور کردیم و با نزدیک شدن به تونلی که تنها سیاهی محض بود، صدای بوق دوباره‌ی قطار در فضا طنین انداخت. با وارد شدن به تاریکی تونل صدا‌ی جیغ‌های خفه از صندلی‌های جلویی به گوشم رسید، رفته رفته نور آبی کم‌رنگی فضا رو روشن کرد، عروسک‌های ترسناکی با ماسک‌های دلقک مانند اطراف تونل جا‌سازی شده بودن، عروسک‌هایی که به عقب و جلو خم شده و در تاریکی چشم‌هاشون برق می‌زد. سرعت قطار کم شد، آیدن گفت: «نمی‌ترسی؟» لب‌هام رو بهم فشردم و سست و بی‌حال گفتم: «دیگه هیچی واسه‌ام مهم نیست!» قطار از حرکت ایستاد. سکوت محض حاکم شد. با تردید از قطار پیاده شدیم. همه سرگردون دور خودشون می‌چرخیدن. نوری روی دیوار رو به رو منعکس شد، نوشته‌ی خون‌آلود روی دیوار...

نفرین خاموش (گرگ‌زاده 2)

  • 40,000 تومان

تاریکی بسان خیمه‌ای بر جنگل سایه انداخته بود. سکوت محضی جنگل رو فرا گرفته بود... نه صدای حیوانات، نه تپش قلبی و نه حتی صدای باد! انگار این نقطه از جنگل جدای کل دنیا بود. ناخودآگاه دستشو به سمت کتفش برد. می‌تونست گزگز زخمی رو که این مدت توی تک‌تک لحظات مثل باری روی دوشش سنگینی می‌کرد، احساس کنه. حسش می‌کرد. اون یه جایی همین اطراف منتظر ایستاده بود. پشت این پرده تاریک. بالاخره روز موعود رسیده بود. روز مقابله با چیزی که تمام عمر خودش و اطرافیانشو تحت تاثیر قرار داده بود. امشب سرنوشت رقم می‌خورد، امشب با بانی این نفرین مواجه می‌شد... امشب تقاص می‌گرفت... تقاص تمام زجرهایی که کشیده، تقاص مرگ عزیزانش... امشب شب تسویه حساب بود... «دنبال من می‌گردی؟»... خشکش زد... انتظار هر کسی را داشت! هر کسی! الا او...!

شکارچیان مخفی (گرگ‌زاده 1)

  • 45,000 تومان

دست‌هام به دیوار غل و زنجیر شده بود و پوستم از فرو رفتن تیغ‎های تیز و زهرآلود می‌سوخت و نفس‎هام به شماره افتاده بود... نمی‎خواستم مقاومت کنم، نمی‎خواستم زنده بمونم، مرگ رو به تسلیم شدن در برابر خواسته‎های اونا ترجیح می‌دادم... صدای زنانه‌ای توی بلندگو پخش شد. «مایک؟ نمی‎خوای تبدیل بشی؟ دنیا تشنه‎ کشف اطلاعات بیشتر در مورد گونه‎ شماست، پروژه‌ این آزمایشگاه سری، میلیاردها دلار هزینه برداشته... فکر می‎کنی به همین راحتی می‎ذاریم با شکست مواجه بشه؟» صدای خنده‎اش اتاق رو پر کرد و گفت: «دختره رو بیارین. شاید مایک نیاز به یه محرک قوی‎تر داشته باشه...» چشمام هوشیار به رو به رو دوخته شدن جایی که دختری با صورت خون‌آلود و کبودی‎های سیاه رنگ روی شونه‎هاش، بی‌هوش داخل محفظه‌ شیشه‎ای پر از آب پرت شد... گرگ درونم به تکاپو افتاد، بدنم با نافرمانی از مغزم شروع به تغییر کرد، زنجیرها با صدای بلند پاره می‌شدن و پوستم شکافته می‎شد. تنها درد بود که وجودم رو در بر می‎گرفت...غرشی از اعماق وجودم نامش رو فریاد زد: «لوسی...»

صفحه‌ی 1