معرفی محصول:
زود گرفتند و بردند، مجبورم کردند زانو بزنم. پیش از آنکه سرم را روی کنده بگذارم، یکی را دیدم که انگار از میان درختها پرواز میکرد و میگذشت. حیرت کردم: من بودم، ریشم بلند شده بود و آنجا، بیآنکه پاهایم به زمین بخورد، بیصدا راه میرفتم. خواستم تصویرم را که از میان درختها میگذشت، صدا بزنم؛ صدایم در نیامد، سرم روی کنده درخت بود. آن موقع، با این فکر که چیزی که نزدیک میشود فرقی با خواب ندارد، خودم را رها کردم، منتظر بودم، پس گردن و پشتم مورمور میشد. نمیخواستم فکر کنم، اما هم میلرزیدم و هم فکر میکردم. بعد بلندم کردند و غرولندکنان گفتند: پاشا خیلی عصبانی خواهد شد!
24,000 تومان