انگشت نگاری (مجموعه داستان)
معرفی محصول:
ما چهار نفر بودیم و آنها چهار نفر. ولی آنها اسلحه نداشتند؛ من هم میدانستم که اسلحه ندارند، ولی به همه اینطور گفته بودند که آنها اسلحه دارند. شاید اصلا چهار نفر هم نبودند بدبختها. از ماجرای سیاهکل به اینطرف نباید اصلا به هیچ حرفی اعتماد میکردیم. برای گرفتن آنها دوتا راه وجود داشت. یا باید میرفتیم آنها را در جنگل پیدا میکردیم و میکشتیم، یا باید از محلیها کمک میگرفتیم. سر ماجرای سیاهکل هممحلیها خیلی کمک کردند. این را به قدرت گفتم ولی قبول نکرد. گفت: کسی نباید بفهمد ما یک مرد و یم زن و دوتا بچه را داریم میکشیم.
22,000 تومان