مهیای رقصی در برف (روایت زنان از دل زندانهای گولاگ)
معرفی محصول:
این کتابها فلسفه را ساده نمیکنند بلکه از ابهت هراسآور فلسفه میکاهند خواننده ممکن است خواندن این کتابها را به امید یافتن پاسخهای روشن آغاز کند: پاسخی برای مسئلهی تنهاییاش، چرایی مرگ، منشا ملال و دلزدگی... اما انتظار اینکه کتابی یا کسی در چند صفحه یا فلان تعداد نکته به ما بگوید چطور زندگی کنیم و چگونه زندگی کنیم و چگونه خوشبخت شویم، در واقع یکجور انکار مسئولیت شخصی انسان است. پاسخی قطعی و ابدی که مناسب حال همهکس باشد وجود ندارد. کتابهایی که چنین مدعاهایی دارند قطعا فریبکارند. کتابهای این مجموعه نسخه نمیپیچیند و سیاههای از اعمال نیک و بد پیش روی شما نمیگذارند؛ بلکه میخواهند به فهم بهتر زندگی و پرسشها و تجربههایمان کمک کنند؛ چراغی بیفروزد تا در این اتاق تاریک زندگی و در لحظات دشوار، درکمان از پرسشهای بیپایان انسانی روشنتر شود، بدانیم فیلسوفان و حکیمان جهان به این پرسشها چطور فکر کردهاند؛ تا با فهم دقیقتر و دیدی بازتر بتوانیم در زندگیمان تصمیم بگیریم، مسئولیت تصمیممان را شجاعانه بر عهده بگیریم و با عواقب تصمیمهایمان آگاهانه روبرو شویم.
فرمانده گفت: «آمادهای؟ پس خداحافظیهایت را بکن.»
طوری لباس پوشیده بودم که انگار میخواستم بروم مجلس رقص-دامن صاف سیاهی که تا سر زانوهایم بود، با بلوز زیبای قرمزی که کلی دکمهی کوچک داشت و کفش پاشنهبلند. دو پلیس همراهیام کردند و سایرین، طبق دستورات فرمانده، در آپارتمان ماندند تا آنجا را بگردند. هنگام پایینآمدن از پلهها دستم را به نرده گرفتم و یکی از پلیسها جوری به من نزدیک شد که خودم را چسباندم به دیوار. احساس کردم یکی از جاسوسان فیلمهای کارآگاهی هستم که دارند میبرندش؛ موقعیت خیلی دراماتیکی بود.
190,000 تومان
161,500 تومان