معرفی محصول:
دکترحاتم یک راست از دالان به اتاق همسرش رفت. معالجه آقای مودت خستهاش کرده بود، میخواست کمی استراحت کند و از آن گذشته، تدارک سفر فردا را ببیند. زنش پشت به در کرده و بر زمین نشسته بود و بیخیال در گنجه به دنبال چیزی میگشت. ناگهان از حضور او یکه خورد؛ مثل کسی که غافلگیر شده باشد، برگشت و دستش را که چیزی در آن پنهان بود به سرعت به درون سینه فرو برد و بیرون آورد. اما همه اینها چند ثانیه بیشتر طول نکشید و چنین وانمود شد که او لباسش را مرتب میکند و از ورود شوهرش ذوقزده شده است.....
45,000 تومان
38,250 تومان