معرفی محصول:
بارش بیامان بارون و صدای تیکتیک برفپاککن ماشین و بغض و گریه و فریاد شب نیلوفریم را تبدار کرده بود. مبتلا شده بودم به عشق، به عشقی یک طرفه و سوزان چشمم اگر جان داشت فریاد میزد از سوزش دیدن آن لحظه؛ فریاد میزد از سوختن زیر آن بوسه بیقرار؛ فریاد میزد از خرد شدن از نادیده گرفته شدن از به باران نشستن؛ فریاد میزد و من چقدر عاجز بودم در مقابل مردی که اخم از یادش رفته بود کنار دلبرش مستانه دست توی دستش میرقصید. میرقصید و متلاطم میکرد باور دور من را از رسیدن به سراب نگاهش. راستی کی و کجا اینقدر عاشقش شده بودم که حتی تاب دیدن چشمان سیاهش را در تاریکی محض آن شب نداشتم؟؟
باید حرف میزدم باید با کسی که عشق را میشناخت حرف میزدم. کسی که خوب میشنید و کمتر سرزنش میکرد دل سرکشم را از عاشق شدن مردی که عشق قبل از من لانه کرده بود در چشمهای سیاهش...
102,000 تومان