خون خواب را ریختهاند (مجموعه داستان) 6 داستان جنایی
معرفی محصول:
وحشتناک بود؛ جیغ بلند و وحشتناک یک زن. هنری دوید بیرون و من هم تلوتلوخوران از تختم خارج شدم و دنبالش دویدم. راهرو را رد کردیم و دور زدیم به سمت جلوی خانه. در اتاق عمویم باز بود و صدای جیغ از آنجا میامد. وقتی به اتاق رسیدیم، گلوریا با موهای باز و سرووضعی آشفته با لباس خواب ارغوانی روشن توی درگاه ظاهر شد. جیغهایش قطع شد و هنری را چنگ زد و با نفسهای بریدهبریده گفت:« مرده! کشتنش! ویکتور رو کشتن!»
62,000 تومان