جستجو نتیجهای نداشت
نتیجه جستجو
از
تا
وحشتناک بود؛ جیغ بلند و وحشتناک یک زن. هنری دوید بیرون و من هم تلوتلوخوران از تختم خارج شدم و دنبالش دویدم. راهرو را رد کردیم و دور زدیم به سمت جلوی خانه. در اتاق عمویم باز بود و صدای جیغ از آنجا میامد. وقتی به اتاق رسیدیم، گلوریا با موهای باز و سرووضعی آشفته با لباس خواب ارغوانی روشن توی درگاه ظاهر شد. جیغهایش قطع شد و هنری را چنگ زد و با نفسهای بریدهبریده گفت:« مرده! کشتنش! ویکتور رو کشتن!»
نگریستن در شخصیت دکستر از فاصله نزدیک، این رمان را از رمانهایه پلیسی معمایی دارای ساختار کلاسیک متمایز میکند. قرار نیست جسدی پیدا شود و کارآگاه قاتل را دستگیر کند؛ موضوع پیچیدهتر و جذابتر از این حرفهاست...