معرفی محصول:
همان دم صدایی به گوشم رسید: «اینجا، اینجا، درست پای آن درخت سدر.»
صدای او در باران کاملا واضح به گوش میرسید. ناخودآگاه ایستادم. پیش از آن که بفهمم به جنگل رسیده بودم. چیزی سیاه تقریبا دو متر جلوتر از ما قرار داشت. همانطور که او گفته بود شبیه درخت سدر بود.
«پدر، یادت هست؟ درست در زیر آن درخت سدر آن کار را کردی.»
بدون این که بخواهم جواب دادم: «بله، آنجا بود.»
«سال پنجم بونکا سال اژدها بود، مگر نه؟» فکر کردم درست میگوید.
«پس درست صد سال از شبی که مرا اینجا کشتی میگذرد!»
20,000 تومان