معرفی محصول:
مهجبین سرش را بالا گرفت و از آن فاصله کم به صورت شاهپور نگاه کرد.
از کجا فهمیدی منم مثل تو بهارنارنج دوست دارم؟
شاهپور صورتش را با لبخند پایین آورد. لبهایش را کمی بالاتر از پیشلنی او و روی ریشه موهای مهجبین گذاشت. او پلک زد. و شاهپور با حالتی خوش از یادآوری خاطرات دور، زمزمه کرد: وقتی جلوی خونه خاتون، چشمم به چشمت افتاد و دعوتم کردی تو. وقتی درو بازگذاشتی و با یه دنیا شرم و خجالت خواستم از کنارت رد شم عطرت پیچید تو سرم. همونجا دلم یه بار دیگه لرزید. وقتی با سینی چای دارچین و لیمو از آشپزخونه بیرون اومدی و قندون نقل بهارنارنج رو گرفتی جلوم و لبخند زدی هوش از سرم پرید...
250,000 تومان