معرفی محصول:
اولینا با صدایی آهسته شروع به صحبت میکند: لازم نیست بگویم که... اگر نمردی هرگز نباید این راز را به کسی بگویی. خودم میدانم. من مجبور شدهام به خدا و همهی مقدسین و لهستان، وطن خودمان قسم بخورم که از این بابت به هیچ کس نگویم، ولی وقتی آن را با تو در میان میگذارم درست مثل این است که آن را به خودم گفته باشم و همانطور که نمیتوانم چیزی را از خودم پنهان کنم، از تو هم هیچ چیز را نمیتوانم پنهان کنم. از جا بلند میشود و آب جوشان را بسیار آهسته و با ملایمت و مراقبت تمام در قوری کوچکی میریزد. در این بین هم هر وقت مکث کوچکی میکند، قبل از این که آب را باز جرعه جرعه بریزد به آندره آس لبخندی میزند و حالاست که آندره آس متوجه میشود او هم گریه کرده است. آن وقت اولینا در فنجانهایی که کنار زیر سیگاری قرار دارد قهوه میریزد.
35,000 تومان