زال و رودابه (عشقهای فراموش شده )
معرفی محصول:
هوای شبهای بهار هنوز سوز زمستانه داشت و قلب عاشق رودابه رمق و توان ایستادن را از او گرفت. زال که اوضاع را این طور دید شال گردنش را گشوده و روی زمین پهن کرد. دست به سوی رو دابه دراز کرد. بیهیچ سخنی از او تقاضا کرد دستش را بگیرد و به کمک مردانهی او برای نشستن بر زمین پاسخ رد ندهد. رودابه به عمرش با مردی جز پدرش و کاتبی که به او مشق و نوشتن میآموخت هم کلام و هم نظر نشده بود. با شرمی آموخته با ترس به بازوی ستبر زال تکیه کرد و آرام نشست. زال نزدیکش نشست. چند لحظه سکوت بینشان حکفرما بود. زال از تبی داغ میسوخت و رودابه در سرمایی که وجودش را در برگرفته بود تقلا میکرد زنده بماند.
56,000 تومان