راه طولانی بود از عشق حرف زدیم
معرفی محصول:
حرفها و مهربانیاش دیگر واقعی نبود. میدانستم میخواهد آرام آرام از زندگیام بیرون برود. به همین خاطر دیگر پاپیچش نشدم! دیگر یاد گرفته بودم که عشق تحمیل خود به دیگران نیست. یاد گرفته بودم کسی که برای رفتن آمده میرود و کسی که میخواهد برود هر طور شده میرود. هر چه درها را به رویش ببندی و هر چه بهانه بیاوری کاری از پیش نمیبری. فقط ممکن است رفتنش را به تعویق بیندازی. سعی کردم منطقی باشم. دل کندن از او برایم بسیار سخت و دردآور بود اما باید این کار را میکردم. محبوبه که یک دفعه با تمام وجود پا به درونم گذاشته بود حالا میخواست ذره ذره و به تدریج از درونم بیرون برود. علاجی نداشتم گذاشتم کارش را بکند. گذاشتم چشمهایش از چشمهایم برود. دستهایش از دستهایم...
32,000 تومان