معرفی محصول:
من واقعا زنده بودم؟
از شدت سرما دست و پاهام رو حس نمیکردم، فقط مردمک چشمم حرکت میکرد و جز آسمون ابری و گرفته، چیز دیگهای نمیدیدم.
گردنم رو کج کردم و به هواپیمایی چشم دوختم که بیشتر شبیه یک تکه آهن اوراق شده بود، مچاله و تکهتکه.
آه پر دردی کشیدم و نفسم گرفت از تصاویر وحشتناکی که میدیدم. هنوز هم باور نداشتم که سقوط کردیم!
به سختی از جام کنده شدم و به همون سمتی رفتم که صدای جیغ و گریه ازش به گوش میرسید. باید تا قبل از تاریک شدن هوا، خودم رو به آدمهایی میرسوندم که به کمک احتیاج داشتن. مردمی که با دست و پای شکسته، صورتهای زخمی و تنی آش و لاش، به این طرف و اون طرف میرفتن و برای پیدا کردن عزیزانشون زار میزدن، سرگدون و هاج و واج.
205,000 تومان