معرفی محصول:
فریادهایم به صورت حبابهایی روی حوض درمیآمدند. من غصهدار آن ماهیهایی بودم که از فریادم زهرهترک میشدند. نه من و نه برادرهایم جرئت نمیکردیم آن حصار را ترک کنیم. نمیدانستیم بیرون و دور از حصار و در اطراف آن، دنیا چیست و چگونه است. و من که فرزند ارشد خانواده بودم، نمیتوانستم مادران، برادران و خواهرانم را زیر دست چنین درندهای رها کنم. تعدادی از برادرانم از دیوارها گذشته و خودشان را به سرزمینهای بیرون رسانده بودند. پدر هر بار که به حصار برمیگشت، لباس خونینی را به سوغات میآورد و جلو ما پرت میکرد: «آها... گرگ آنها را خورده!»
44,000 تومان