معرفی محصول:
سامیار نگاهی به جمع کرد. شش دانگ حواس همه به فیلم بود جز آن دو که همه حواسشان به هم بود. سامیار کلافه دست به ته ریشش کشید و با نگاهی به رزا خواست بلند شود و برود. هر چه این فاصله بیشتر میشد به نفعش بود اما دستی که لب میز گذاشت تا بلند شود انگار شد دستآویزی تا پایش را هم توی تله نگه دارد و باز سرجایش بماند. چشمهایش را چند ثانیه بست و سرش را کنار گوش او برد:
- ای دست قبولم کن و جانم بستان...
انگار کسی قلب رزا را از جا کند.
100,000 تومان