بهارستان جامی (قصههای شیرین ایرانی 15) شومیز
معرفی محصول:
روباه لاغر، فوری از سوراخ عبور کرد. گرگ چاق آنقدر خورده بود و شکمش بزرگ شده بود که در دهانه سوراخ گیر کرد و التماسکنان فریاد زد: «روباه، کجایی؟ به دادم برس!»
روباه، آن طرف سوراخ بود و میخندید.
گرگ تا آمد با دستهایش سوراخ را بکند، باغبان به او رسید و با چوب دستیاش آنقدر او را زد که پوستش پاره و پشمش کنده شد.
زورمندی مکن ای خواجه به زر.
کاخر کار، زبون خواهی رفت.
37,000 تومان