معرفی محصول:
گمان نمیبردم از این روز جان سالم به در ببرم.
اما خوشبختانه تقریبا تمام شد، برای دوستانش، شوهرش و آدمهای بسیاری که اینجا هستند و تا به حال ندیدمشان، هم تمام شد.
عده زیادی، که با هم، زیر آسمانی چنان روشن که نورش چشمهایم را میزند، در کنار حفره بزرگ گور بیاتریس ایستادهایم تا با او خداحافظی کنیم.
تابوتش که کنار گور جا خوش کرده و منتظر است تا پایین برود و در جایگاه ابدیاش آرام بگیرد؛ قسمتی که از آن وحشت داشتم. قرار بود داخل گودالی سیاه بگذاریمش و رویش را با خاک و گل بپوشانیم، بعد سرمان را بچرخانیم و از آنجا برویم. بعدتر، وقتی هوا سرد و تاریک شود، وحشت نمیکند؟ به خاطر این که پشتمان را به او کردیم و ترکش کردیم از ما متنفر نمیشود؟
48,000 تومان