من دانشجو قادر به درک و تشخیص این موضوع نبودم که اشتباه در شیمیدرمانی موجب مرگ بیمار شده بود یا سرطان خون پیشرفته. اما آنچه شاهدش بودم، تأثیری بود که این اتفاق در پزشک گذاشت. از آن روز به بعد، به نظر میرسید دیگر نمیتواند سرش را بلند کند. طی هفتههای بعد مخفیانه او را زیر نظر داشتم، در آسانسور و از آن طرف لابی بیمارستان زیرچشمی نگاهش میکردم. دیگر هرگز ندیدم صاف بایستد. حالت بدنیاش که گواه شرم و پشیمانیاش بود، هرگز از ذهنم محو نمیشود.