گوسفند سیاه (مجموعه داستان)
معرفی محصول:
در اتاقک نگهبانیاش مشغول شمارهگیری میشود، از او فقط همین برمیآید که گوشی را بردارد و آنها را خبر کند، مامورین راهآهن هم سر ثانیه خودشان را میرسانند. شاید گوشی را برمیدارد و با ایستگاه قبلی تماس میگیرد و میگوید: «او را از قطار بکشید بیرون، دستگیرش کنید، نگذارید تکان بخورد... بله... همینطور است. یک دختر با موهای قهوهای و کلاه سبز کوچک. خودش است، منتظرش بمانید.» آنوقت میخندد. «بله این یارو باز هم اینجاست. میگذاریم همینطور علاف بماند. شما حواستان را جمع آن دخترک کنید.»
گوشی را میگذارد و میخندد؛ بعد بیرون میآید، وقتی میبیند مضطرب به سمتش میروم با دلسوزی و حتی قبل از این که سوالی بپرسم، میگوید: «باز هم سر وقت آقا، مثل همیشه
21,000 تومان