معرفی محصول:
پدر تدی در حالی که خم میشد و چیزی درون گوش پسر زمزمه میکرد، او را به طرف دری راهنمایی کرد آن را پشت سرش بست. جینی از ترس اتفاقی که ممکن بود در شرف وقوع باشد به خود لرزید؛ اما کاری نمیتوانست بکند. پدر تدی به عنوان یک پیشوای روحانی در کلیسای خودش بدون افسار بود، درست مثل گذشته...
جینی دوست داشت پشت سر آنان بدود، جیغ بکشد و پسر را از چنگ او بقاپد؛ اما میدانست نمیتواند چنین کاری کند. به نظر میرسید آن پسر حدود دوازده سال داشته باشد و هنگامی که با ترس به در بسته زل میزند فقط این را میدانست که آنها باید در مقابل پدر تدی بایستند و خط بطلانی بر کارهایش بکشند، کارهایی که با بلو و احیانا با دیگر پسرها کرده بود...
او اغواگرترین مردی بود که تاکنون میدید، کشیشی که برای بچهها دام پهن میکرد...
28,000 تومان