آنها که میروند و آنها که میمانند
معرفی محصول:
آخرین بار لیلا را پنج سال پیش، زمستان سال 2005 دیدم. ما صبح زود در خیابان استرادونه قدم میزدیم و مثل سالهای پیش، نمیتوانستیم احساس راحتی کنیم. یادم میآید فقط من حرف میزدم: او مدام میگفت آهان، به آدمهایی سلام می کرد که پاسخ نمیدادند و معدود دفعاتی که حرفم را قطع میکرد، اظهار تعجبی میکرد که هیچ ارتباط روشنی با چیزی که میگفتم نداشت. در طول این سالها، اتفاقهای بد و بعضا فجیع زیادی افتاده بود و ما برای بازگرداندن صمیمیت پیشینمان باید افکار پنهانمان را بیان میکردیم، اما من قدرت پیدا کردن کلمات مناسب را نداشتم و او که احتمالا قدرتش را داشت، اشتیاقش را نداشت و فایدهای در آن نمیدید.
80,000 تومان