گاردن پارتی (مجموعه داستان)
معرفی محصول:
سر نبش آکسفرد سرکس، رزابل یک دسته گل بنفشه خرید و همین باعث شد نتواند عصرانه درست و حسابی بخورد؛ چهطور میشد بعد از یک روز سخت کاری در موسسه کلاهدوزی، یک تکه نان و یک تخممرغ آبپز و یک شیر کاکائو در لاینز را عصرانه کافی به حساب آورد. رزابل وقتی پرید روی پله اتوبوس اطلس و با یک دست دامنش را گرفت و با دست دیگرش چسبید به نرده اتوبوس، پیش خودش فکر کرد حاضر است برای یک شام درست و حسابی جانش را بدهد، یک غذای گرم و مقوی و شکمپرکن مثل اردک سرخشده که شکمش را با شاهبلوط پر کرده باشند، همراه با نخود سبز و پودینگ با سس برندی. نشست کنار دختری که درست همسن و سال خودش بود و داشت یک نسخه ارزان قیمت و جلد کاغذی آنا لمبارد را میخواند که باران روی ورقهای آن لکههای ریزی مثل لکههای اشک انداخته بود. رزابل از پنجره به بیرون نگاه کرد. خیابان تار و مه گرفته بود، ولی نوری که روی شیشهها میافتاد حالت مات و کدر شیشهها را مثل نقره و عقیق سفید میکرد. جواهر فروشیهایی که از پشت این شیشهها دیده میشدند شبیه قصرهای افسانهای شده بودند. پاهایش خیس خیس شده بود و...
33,000 تومان