چگونه راهبه شدم


:ویژگی‌های محصول


معرفی محصول:

سرما را تا مغز استخوانم احساس می‌کردم. قلب کوچکم آن‌قدر تند تند می‌تپید که هر لحظه ممکن بود بترکد. می‌دانستم، من، که هیچ‌چیز از واقعیت نمی‌دانستم، می‌دانستم این مرگ است. چشم‌هایم باز بود و در کمال تعجب می‌توانستم قاتل صورتی رنگم را ببینم. آن‌قدر درخشان و زیبا بود که نمی‌شد دیدنش را تاب آورد. چشمانم چیزی نمی‌دید و مسلما من با عصب‌های بینایی یخ‌زده و صورتی‌ام همه چیز را می‌دیدم؛ عصب‌هایی شبیه بستنی توت‌فرنگی. ریه‌هایم با دردی وحشتناک از هم پاشیدند و قلبم برای آخرین بار در خود جمع شد و ایستاد. مغزم، این وفادارترین عضو بدنم، چند لحظه‌ای بیشتر زنده بود و همین چند لحظه کافی بود تا بتوانم به این بیندیشم که آنچه بر سرم می‌آمد مرگ بود؛ مرگی واقعی...

17,000 تومان


کالاهای مشابه

همراهش خریداری شده


نظرات شما

لطفا شماره موبایل را جهت اطلاع رسانی وارد نمایید: