ناقوس عزا در سوگ که میزند
معرفی محصول:
مرد به شکم روی برگهای سوزنی کاج خوابیده بود، چانهاش را روی دستهای به هم پیوستهاش گذاشته بود. باد در ارتفاع زیاد بالای سرش لابهلای درختها میوزید. دامنه کوه که او بر آن دراز کشیده بود، شیب ملایمی داشت، ولی پایینتر، شیب ناگهان تند میشد. مرد از آنجا پیچ تیره جاده آسفالته را میدید که از گردنه میگذشت. تندآبی کنار جاده جاری بود، و خیلی پایینترها، در مسیر تنگه، کارگاه چوببری کنار تندآب قرار داشت، و آبشاری که توی آبگیر میریخت در روشنایی تابستان به سفیدی میزد.
95,000 تومان