امپراطوری طوفانها 1 (مجموعه سریر شیشهای 5)
معرفی محصول:
از غروب آفتاب صدای طبل سهتیغ کوهستان سیاه را به لرزه انداخته بود.
شاهدخت الینا گلتینیوس از فراز صخرهای که چادر جنگیاش بر آن در باد گرم میلرزید و ناله میکرد، به فوج فوج لشگر ارباب وحشت خیره بود که مانند امواج سیاه خود را به پای کوهستان میکوبیدند. با تاریک شدن هوا آتش چادرهای اردوگاه دشمن در دره پیش رویش مانند چتر ستارگان بالای سر سوسو میزدند. تعدادشان بسیار بیشتر از روشنایی موجود در سمت اردوگاه خودش بود. برای شنیدن دعای انسانهای سپاهش، چه آنانی کخ زیر لب دعا میکردند و چه آنهایی که در دل خدایان را به یاری میطلبیدند، به استفادهاز گوشهای حساس فی خود نیازی نداشت. خودش هم در چند ساعت گذشته دعاهای بسیاری خوانده بود اما هیچ کدام را پاسخی نبود.
169,000 تومان