الکس ولکوف، شخصیت اصلی رمان «عشق پیچیده» به دلیل گذشته سیاهی که با او همیشه همراه است سرشار از کینه و انتقامی تمامنشدنی است؛ او همه اعضای خانواده خود را در کودکی از دست داده است. خانواده الکس در ماجرایی عجیب به قتل رسیدهاند و او تنها بازمانده از خانواده خود است. الکس از کودکی با فکر انتقام بزرگ شده و قلبش جایی برای عشق و محبت ندارد. او در تلاش است قاتل خانوادهاش را پیدا کرده و از او انتقام بگیرد.
اما همهچیز آنطورکه الکس میخواهد پیش نمیرود و او درگیر ماجرایی ناخواسته میشود که سرنوشت او را تغییر میدهد. آوا چن که دختری معمولی و نهچندان زیباست، بهتنهایی با برادرش زندگی میکند. برادر آوا برای ادامه تحصیل مجبور به ترک کشور میشود. برادر آوا نگران خواهرش است و به همین دلیل از الکس که دوست صمیمیاش است میخواهد از آوا مراقبت کند. الکس برای محافظت و مراقبت از آوا به خانهای در نزدیکی آپارتمان آوا نقل مکان میکند. آوا با دیدن الکس به او علاقهمند میشود و تلاش میکند الکس را وادار به رابطه با خود کند. اما الکس که با قدرت کینه و انتقام بزرگ شده حتی نمیتواند به دختر جوان لبخند بزند. با اینحال پس از مدتی چیزی در قلب خود نسبت به آوا احساس میکند. اما رازهایی در رابطه آنها آشکار میشود که باعث سقوطشان میشود.