داستان «آنجا که دیگر دلیلی نیست» گفتوگویی خیالی است بین یک مادر و پسر شانزده سالهاش بعد از خودکشيِ او. کتاب در چند فصل کوتاه گرد آمده و هر فصل با جملهای شروع میشود که عموماً آغاز گفتوگوهای روزمره است.
این کتاب تنها داستانی ساده دربارهی فقدان یک عزیز یا از دست دادن او نیست، بلکه دستیازیدن به قالبی جدید یا فرمی نو در بیان فقدان است.
«کتاب حاضر زاییده ی درد است، داستانی ورای تاب و توان عقل یا منطق. مادری فرزندش را از دست داده و حالا در این واگویه ها جسمیت او را کنار گذاشته و با خود نیکولای حرف می زند.»