«اسپینوزای بالینی از آن جمله آثاری است که از آزمون زمان سربلند بیرون میآیند. این اثر متعلق به سنت میانهروی از کارهای تحقیقاتی است و گفتمانی را تقویت میکند که مدتهاست در تاریخ روانکاوی به دست فراموشی سپرده شدهاست - تاثیر دنیاهای فلسفی لاتین و عبری آنگونه که در اثر باروخ اسپینوزا جلوه میکنند.
یان میلر در این اثر افسونگر نشان میدهد که اندیشه اسپینوزا تناظر گستردهای با اندیشیدن روانکاوانه دارد. میلر فهرستی از مفاهیم روانشناختی را اما از پشت عینک اسپینوزا ارائه میدهد. وی به این مهم توجه میکند که قلب روانشناسی انسانی اسپینوزا تا چه اندازه به مفهوم وینیکاتی و مدرن تداوم هستی (وینیکات، 1960) شباهت دارد؛ یا کوناتاس روانشناختی اسپینوزا چه تطابقی با لیبیدوی فروید دارد. در واقع میلر بر این باور است که اخلاق را میتوان تفسیر روشنگری از روانکاوی در تجلی معاصر خودش تلقی کرد. وی به نحوی درخشان نشان میدهد چطور تحلیلگران مختلف تفاسیر متفاوتی از اسپینوزا را مطابق با دیدگاهها و ارزشهای خودشان یافتهاند. میلر به ما کمک میکند تا آشکارا ببینیم و دریابیم که ایدههای اسپینوزا عمیقا در اندیشه روانکاوی جاگیر شدهاند.»