در سال 1964، نوجوانی الجزایری وارد مدرسه نظام مشوار در شهر وهران میشود. پدرش که خود افسر ارتش است، برای پسرش رویاهایی جاهطلبانه در سر دارد. با این همه، این عضو ارتش و سرباز نمونه آینده، در دوران خدمتش، استعدادهایی شگرف در خود مییابد. اما سربازی شیفته تئاتر و ادبیات سوظن فرماندهانش را برمیانگیزد. چگونه حرفه نظامی میتواند با حرفه بسیار شگرف نویسندگی همخوانی داشته باشد؟ نویسنده حکایت زندگینامه خودنوشت این سرنوشت شگفتانگیز و یادمان دلخراش تاریخ معاصر الجزایر است.