پدر براون یکی از نامتعارفترین پرسوناژهای تاریخ ادبیات پلیسی است. این کشیش کاتولیک رومی خپله و عینکی همیشه کلاهی سیاه و عصایی در دست دارد، با صورت گرد و نگاه کودکانه اش ساده دل و هالو به نظر میرسد. آنقدر گیج و حواس پرت و دست و پا چلفتی است که حد و حساب ندارد.
اما با وجود همه این خصوصیات یکی از چهرههای اسطورهای ادبیات پلیسی و از جمله ابرمردان کاوشگری و جرمستیزی به شمار میآید.
شیوه کاوشگری پدر براون با روش دیگر همتاهایش تفاوت دارد. او با دانش و تکنیکهای رایج پلیسی بیگانه است و کمترین اطلاعی از آنها ندارد.
به گفته یکی از منتقدان، حتی قادر نیست بین اثر انگشت دست و پا فرق بگذارد، آنچه در حل معماها یاریاش میکند، عقل سلیم است و قابلیت درک بدیهیاتی که سایرین بیتوجه از کنارش میگذرند یا از فهمشان عاجزند.
چسترسون، پدر براون را خلق کرد تا تفکری فلسفی را تجسم ببخشد، یعنی همان هدفی را پیگیری میکرد که ولتر از آفرینش میکرومگاپس داشت.