گوزن سیاه از مسئولیت «زنده نگه داشتن درخت شکوفای قومش» که همه عمر با او بود، رنجها کشید. اگرچه نیروی آن را یافته بود که ملت را به راههای نیاکانش رهبری کند، اما نمیدانست چطور باید به این شهود زندگی ببخشد. از حس سرشار رسالتش پیدا بود که گوزن سیاه میخواهد این کتاب نوشته شود تا آیینهای بزرگ اوگلالا سو در آن روشنگری شود، چون امیدوار بود که از این راه قومش فهم بهتری از حقایق سنتهای سرخپوستی پیدا کند. شاید همینطور هم سفیدپوستها.