پدیدارشناسی روح نخستین اثر اساسی و سترگترین دستاورد فلسفی گ و هگل در سال 1806 تکمیل و با تاخت و تاز ناپلئون به امپراطوری پروس که هگل به استعاره از آن به عنوان «روح جهانی سوار بر اسب» یاد میکند منتشر میگردد. این اثر ششصد صفحهای به تنهایی برای نشاندن هگل بر جایگاه والای فیلسوفان طراز اول حتی بدون انتشار «دانش مطلق» و «دانشنامه فلسفی...» بسنده مینماید. اثری گمانپردازانه و ایدهآلگرایانه با محتوایی جهانی « آکنده از خلاقیت جوانی گدازههای سرشار و بارقههای فکری آفرینندگی ادیبانه و تخمیر و تحول عالمانه» اندیشه در پیچیدگی و چندلایگی مطلب و بازتاب فرایند دیالکتیکی تکوین روح در صورتهای متنوعش. در اینجا ما فهمنده گواه پدیدار شدن روح در شکلها و مرحلههای صعودی و متنوع شدنش هستیم. گذار از ادراک حسی خام و بسیط تا به فهم و مفهوم آگاه بودن و خود آگاه بودن، خرد، تاریخ و مذهب و در نهایت دانش مطلق روح جهانی. شدن دانش به مثابه فعلیت یافتگی خود ما بشخصه، یکی بودگی اندیشه و بودن فقط از طریق امر متضادش، آن است که هست در حالی که از این متضادش نیز متمایز است اگر چه همزمان تفاوت آنها مانع فعلیت یافتگی این همانیشان نمیگردد. این درهم تنیدگیها، وحدت و تضاد. برداشتن و انحلال یافتن، تغییر و تطور تکوین و نابودی و همزمان تکامل مستمر و دیالکتیکی پدیداریها از جمله دشواریها و سخت فهمی این اثر است که به زعمی پیچیدهترین اثر فلسفی همه دورانها خوانده شده است. مکان فهم و حقیقت در اینجا مفهوم در نظام مبتنی بر دانش است نه بر نگرش. بینش در شناخت حقیقت مبتنی بر تضاد سوژه و ابژه یکی بودگی آنها برداشتن و انحلالشان و تکامل به سطحی عالیتر است.