دوستان عزیز! زندگی سخت است و ما هم باید به این مسئله اقرار کنیم. حال همین زندگی برای بعضی دشوارتر از بقیه است. در زندگی هر کس باید کمی باران ببارد، اما در حالی که خوش شانسها خودشان را کنار آتش خشک میکنند، دیگران در طوفان و سیل غرق میشوند، چه به معنای واقعی کلمه و چه به معنای استعارهای. ما در دوران پس از شیوع یک بیماری همهگیر جهانی زندگی میکنیم، انسانهای زیادی شغل و پیشه خود را از دست دادهاند، وضعیت گرمایش زمین هر روز بدتر میشود و فاشیسم دوباره از دیار مردگان بازگشته است. چنین بلایایی به فقرا، قشر آسیبپذیر و ستمدیدگان آسیب بیشتری وارد میکند.
این کتاب نقشهای است که به کمک آن میتوان ناهمواریها را پشت سر گذاشت، کتابچه راهنمایی درباره سختیهاست، از آسیبهای شخصی گرفته تا بیعدالتی و پوچی جهان. مدتهاست فلسفه اخلاق و خودیاری در هم تنیده شده است. این کتاب مدیون همین تاریخچه است. تفکر و تعمق درباره معایب وضعیتِ بشر باعث کاهش آسیبهای آن میشود و به ما کمک میکند تا زندگی بامعناتری داشته باشیم. اما این کتاب جزو آن دسته از کتابهای خودیاری نیست که چیزهایی مثل «پنج نکته برای غلبه بر اندوه» یا «چگونه بدون تلاش کردن موفق شوید؟» پیشنهاد بدهد. کتابی که در دست شماست، نحوه عملی کردن نظریهای انتزاعی یا آموزه فیلسوفانی مُرده برای رویارویی با دشواریهای زندگی هم نیست. در این کتاب نه خبری از فکری جادویی در میان است و نه راهحلی فوری. در عوض این کتاب اثری صبورانه برای تسلا و دلداری است. رابرت فراستِ شاعر - وقتی حرف از رنج و درد انسانی مطرح است - میگوید: «راهی جز عبور از دل آن وجود ندارد.»
در این کتاب برای مواجهه با سختیها، راهنماییهایی مطرح میکنم، از کنار آمدن با درد گرفته تا پیدا کردن دوستان جدید، از غم فقدان تا پذیرش شکوهمندانه شکست، از وظایفمان در مقابل بیعدالتی تا جست و جوی معنا در زندگی. فرمول سادهای برای چگونه زندگی کردن وجود ندارد. در عوض فرمول دم دست من، داستان و تصاویر و ایدههاست که برخی از آنها را از دیگران الهام گرفتهام و برخی از آنها متعلق به خودم هستند. هدفی که امیدوارم به آن دست یابم این است که تا حد ممکن به این مسائل بپردازم و از چیزهایی که به آن دست مییابم، درس بگیرم.