کازوئو ایشی گورو

کلارا و خورشید

کلارا و خورشید، رمانی شاعرانه و دلگرم‌کننده که از چشم یک راوی فراموش‌نشدنی (رباتی کنجکاو به نام کلارا) به دنیای پرشتاب امروز ما نگاه می‌کند و دنبال آن است که به این سوال‌های بنیادین پاسخ دهد که «عشق چیست؟» و «هر آدمی چه‌قدر منحصربه‌فرد است؟» کلارا با توانایی بی‌نظیر مشاهده پیرامونش، رفتار رهگذران و مشتریان را به دقت زیر نظر دارد، تا این که یک روز، دختری او را برای دوستی انتخاب می‌کند و به خانه می‌برد. آیا حضور این «دوست مصنوعی»‌زندگی این دختر را برای همیشه تغییر می‌دهد؟

کلارا و خورشید

من و رزا تو که بودیم، جایمان وسط فروشگاه کنار میز مجله‌ها بود و به نیمه بزرگ‌تر ویترین دید داشتیم. بنابراین می‌توانستیم بیرون را تماشا کنیم: کارمندان شتایان درگذر، تاکسی‌ها، دونده‌ها، جهان‌‌گردها، مرد گدا و سگش و بخش پایینی ساختمان آرپی‌او. بیش‌تر که جا افتادیم، مدیر به ما اجازه داد به جلوی فروشگاه، درست تا جلوی ویترین، پیش برویم و بعد توانستیم ببینیم که ساختمان آرپی‌او واقعا چه قدر بلند است.

کلارا و خورشید

رمان کلارا و خورشید تازه‌ترین اثر نویسنده بزرگ ژاپنیء کازوئو ایشی گوروء و همچنین نخستین رمان او پس از کسب نوبل ادبی در سال 2017 است. کلارا و خورشید داستانی ساده و لطیف و مضمونی عمیق و تکان دهنده داردء به زیبایی روایت می‌شود و هر مخاطبی را با خود همراه می‌کند. در زمانه‌ای که بچه‌ها دیگر به مدرسه نمی‌روند و ارتباطات انسانی بیش از پیش دور و وابسته به جهان مجازی شدهء کلارا از دریچه ذهن بی آلایش خودء جهان بزرگ‌ترها و بده بستان‌هایشان را تماشا و تفسیر می‌کند. کلارا ظاهرا فاقد احساس استء اما وقتی فاجعه نزدیک می‌شودء اوست که بیش از هر انسانی عشق را می‌فهمد و با انتخاب رشک‌انگیز خود معنایش می‌کند. کلارا قهرمانی فروتن و کوچک است در دنیایی که خودخواهی انسان‌ها آن را قطعه قطعه کرده استء و از این منظرء شاید بتوان این رما ن را یک شازده کوچولوی مدرن دانست.

کلارا و خورشید (گالینگور)

کلارا، رباتی هوشمند، با ویژگی‌های خارق‌العاده‌ی خود رفتار کسانی را که پا به فروشگاه می‌گذارند و رهگذرانی را که در مقابل ویترین عبور می‌کنند، با دقت تماشا می‌کند و سعی در تحلیل آن‌ها دارد. کلارا در انتظار است تا کودکی او را انتخاب کند ولی وقتی موقعیتی پیش می‌آید که شرایطش برای همیشه تغییر کند، به او اخطار داده می‌شود که خیلی روی وعده‌های انسان‌ها حساب نکند. ایشی‌گورو در اولین رمانش بعد از دریافت جایزۀ نوبل ادبیات، از نگاه راوی‌ای منحصربه‌فرد به جهانی که به‌سرعت در حال تغییر است می‌نگرد و به زیبایی تنهایی انسان مدرن را به تصویر می‌کشد و در پی پاسخ این سؤال بنیادین برمی‌آید: معنای عشق چیست؟ کلارا، رباتی که از هر انسانی بهتر معنای تنهایی و عشق و دوست داشتن را درک می‌کند، با معصومیتی کودکانه به مشاهدۀ دنیای اطراف خود می‌پردازد و باوجوداین‌که به او اخطار داده می‌شود که خیلی روی وعده‌های انسان‌ها حساب نکند همۀ توانش را وقف انجام وظیفه‌ای می‌کند که احساسات عمیقش بر دوشش گذاشته. کلارا و خورشید، رمانی تکان‌دهنده و گیرا، دریچه‌ای است تا خودمان را از بیرون تماشا کنیم و طریق عاشقی بیاموزیم.

کلارا و خورشید (شومیز)

کلارا رباتی با هوش مصنوعی، با ویژگی های خارق العاده خود رفتار کسانی را که پا به فروشگاه می گذارند و رهگذرانی را که از مقابل ویترین عبور می کنند، با دقت تماشا می کند و سعی در تحلیل آنها دارد. کلارا در انتظار است تا کودکی او را انتخاب کند ولی وقتی موقعیتی پیش می آید که شرایطش برای همیشه تغییر کند، به او اخطار داده می شود که خیلی روی وعده های انسان ها حساب نکند. کازوئو ایشی گورو در اولین رمانش بعد از دریافت جایزه نوبل ادبیات، از نگاه راوی ای منحصر به فرد به جهان مدرنمان که به سرعت در حال تغییر است می نگرد و در پی پاسخ این سوال بنیادین بر می آید: معنای عشق چیست؟ کلارا و خورشید رمانی تکان دهنده و گیرا، دریچه ای است تا خودمان را از بیرون تماشا کنیم و طریق عاشقی بیاموزیم.

بازمانده روز (رقعی) گالینگور

این یک داستان ساده و سرراست نیست؛ در واقع بافت پیچیده‌ای از چند لایه داستان است که هر کدام در تراز و زمان خاص خودشان جریان دارند، و خواننده داستان باید به آن‌ها توجه داشته باشد. لایه بالایی یا بیرونی سرگذشت مردی است به نام استیونز، که بیش از 30 سال در خانه یکی از اشراف انگلستان به نام لرد دارلینگتن پیش‌خدمت بوده است و اکنون که بساط آن خانه برچیده شده دارد خاطراتش را به صورت یادداشت‌هایی از یک سفر شش روزه به صفحات غرب انگلستان بازمانده است برای ما نقل می‌کند.

کازوئو ایشی‌گورو و هنر داستان‌نویسی‌اش به همراه گفتگو و داستان آوازه‌خوان

... در کنار این پیشرفت‌ها باید به قربانیان جراحی‌های زیبایی هم اشاره کنم. امروزه ثروتمندها دوست دارند زیباتر شوند. می توانیم بچه‌هایی باهوش و ورزیده‌تر خلق کنیم. این هم نوعی آپارتاید در جامعه ماست که برخی از لحاظ رسمی و اداری بالاتر از بقیه هستند. در هر صورت فرهنگ‌های محبوب مثل حمله زامبی‌ها به شهر، ما را متعجب می‌کنند. برای همین توصیه می‌کنم که بهتر است برای حمله زامبی‌ها آماده باشیم.

شام خانوادگی

یک سال از آمدنمان به انگلستان می‌گذشت که یاسوکو را به دنیا آوردم. نمی‌دانم، شاید به خاطر غم غربت و دوری از وطن بود، اما هر چه بود بارداری زنج‌آوری بود. زایمان آنقدر ضعیفم کرده بود که وقتی یاسوکو فقط چندماهش بود، دوباره راهی بیمارستان شدم. آنجا روی یک تخت غریبه...

ترانه‌های شبانه (مجموعه داستان)

هرگز ترکم مکن (گالینگور)

کازوئو ایشی‌گورو، نامزد جایزه بوکر، در آخرین اثر خود داستان عشق، از دست‌رفتگی و حقایق نهانی را روایت می‌کند. از همین روست که هرگز ترکم مکن خیلی زود جایش را میان بهترین آثار او باز می‌کند. رمان تکان‌دهنده‌ای است آکنده از احساس شکنندگی انسان معاصر، خاطرات به‌یاد ماندنی شخصیت‌هایی که رفته‌رفته به حقیقت دوران کودکی به ظاهر شاد و نیز آینده خود پی می‌برند. آن‌ها پس از سال‌ها درمی‌یابند که چرا موسسه «هیلشم» آنان را از کودکی پناه داده است. حالا که در در و دشت رانندگی می‌کنم، هنوز چیزهایی را می‌بینم که مرا یاد هیلشم می‌اندازد. شاید از کنج مزرعه‌ای مه‌آلود بگذرم یا قسمتی از خانه بزرگی را همچنان که از دامنه تپه‌ای پایین می‌آیم، یا حتی دسته‌ای سپیدار را با ترتیب خاصی در کمرکش تپه‌ای ببینم و با خود بگویم: «شاید همین باشد! پیدایش کردم!»

غول مدفون

غول مدفون جایگاه منحصر به فرد‌تری برای کازوئو ایشی گورو (1954) به ارمغان آورد. این رمان که در سال 2015 منتشر شد روایتی است رازآلود درباره گم شدن و گذشته. مولفه‌هایی که همیشه در نوشته‌های این نویسنده حرف نخست را می‌زنند و باعث می‌شوند تا او مدام به این بیندیشد که در آن سوی مه چه چیزهایی پنهان شده است... رمان در قرن 6 میلادی بریتانیا می‌گذرد. فضایی پرجادو و ناامن... زوجی در جستجوی پسر گم‌شده‌شان دل به جاده می‌زنند و هرچه جلوتر می‌روند درمی‌یابند که چگونه در محاصره شخصیت‌های عجیب قرار گرفته‌اند و چقدر زمان بر آن سیطره دارد... آن‌ها نگران بیدار شدن غولی هستند که زیر خاک نفس می‌کشد... ایشی گورو در این رمان با احضار باورهای اساطیری یونان قدیم و درهم آمیختن‌شان با تاریخ پرآشوب انگلستان بعد از خروج امپراتوری روم، تصویری نمادین از طبقه محروم و بی‌چیز می‌سازد که با مردن خو کرده‌اند، غول مدفون جوری خواننده را با خود همراه می‌کند که در رازگشایی نویسنده از اتفاق‌های محوری، درمی‌یابد سفری همه‌جانبه داشته در زمان و اسطوره و تاریخ، رمانی بزرگ از نویسنده‌ای نفرین‌ساز...

بازمانده روز (شومیز) پالتویی

این یک داستان ساده و سرراست نیست؛ در واقع بافت پیچیده‌ای از چند لایه داستان است که هر کدام در تراز و زمان خاص خودشان جریان دارند، و خواننده داستان باید به آن‌ها توجه داشته باشد. لایه بالایی یا بیرونی سرگذشت مردی است به نام استیونز، که بیش از 30 سال در خانه یکی از اشراف انگلستان به نام لرد دارلینگتن پیش‌خدمت بوده است و اکنون که بساط آن خانه برچیده شده دارد خاطراتش را به صورت یادداشت‌هایی از یک سفر شش روزه به صفحات غرب انگلستان بازمانده است برای ما نقل می‌کند.