پرنده آبی روایت دختری است نوجوان که برای زندگی میجنگد، ژولیئت. ژولیئت شاید قهرمان کوچکی باشد، دختر نسل سوم خانواده، که میان کشمکشهای مادر و مادربزرگ در جستوجوی راهی برای فرار است؛ فرار از مادر و سختگیریهایش. مادربزرگ حامی و پناه اوست. ژولیئت پرندهای است پابسته که در تلاش برای پریدن است. بحثهای مادر و مادربزرگش و مشاجرههای خودش با مادرش باعث نمیشود نظرش درباره زندگی تغییر کند؛ زندگیای که قرار است هدیهاش کند. زندگی نوزادش.