یک روز صبح، در نور سرخگون خورشید اکتبر، میبینم که روی عرشه یک کشتی باری کوچک و نو که در اسکله کلاید، در پیزلی، لنگر برمیکشد ایستادهام. خورشید بر فراز یخبندان سپید، به پرچم ژاپن شبیه است. در کشتزارها آسیابها یخزدهاند، و ساقههای علفها لابد مانند شیشهای ترکخورده شکنندهاند.