جستجو نتیجهای نداشت
نتیجه جستجو
از
تا
ژان والژان برای سیر کردن هفت فرزند گرسنه خواهرش قرصی نان میدزدد و نوزده سال در زندان اسیر میشود. پس از آزادی زندگیاش را وقف نیازمندان و کوزت، دختری یتیم، میکند اما بازرس ژاور نماینده قانون، همهجا در تعقیب اوست.
این سرگذشت فانتین چیست؟ این، سرگذشت جمعیت بشری در حال برده خریدن است. از کی؟ از بینوایی. از گرسنگی، از سرما، از بیکسی، از استیصال، چه سودای دردناک! یک جان به یک لقمه نان بینوایی عرضه میکند، اجتماع میخرد.