خلیج امید را پیدا کن...
درست در کنار اقیانوس غم، خلیج امید قرار دارد که از میلیونها ماسه ساخته شده است.
ماسههایی که هر کدام به تنهایی ناچیزند اما باهم نیرویی را تشکیل میدهند که قدرتی بیحد و حصر دارد.
اقیانوس همواره در تلاش است تا این خلیج و ماسههای طلاییاش را با اشکهای درخشانش بشوید و ازبین ببرد.
به عنوان یک سرطانشناس سخت است که به خانه برگردم و با خیالی راحت غذا بخورم یا شب به خواب بروم و بدون آنکه بالشم خیس شده باشد از خواب بیدار شوم و مطمئن نباشم که آیا این اشکهای خودم بوده یا بیمارانم. این را میدانم که در این دنیای خارقالعاده درست مثل ماسههای ریز ساحل چیزی جز ذرهای ناچیز نیستم. اما با رابطهای که با بیمارانم برقرار کردهام مثل تمام آنها مصمم و تسخیر ناپذیر شدهام. نجاتیافتگان از سرطان بیش از علم پزشکی به من درس یاد دادهاند.
این کتاب فقط 108 داستان نیست. این آینده مبارزه ما علیه سرطان است. مراحلیست که نجاتیافتگان از سرطان پشتسر گذاشتهاند، مراحلی از اشکها تا لبخندها. «من یک نجاتیافتهام» درباره افرادیست که از سرطان نجات یافتهاند، مسیری که طی کرده و استقامت بینهایتی که در این راه از خود نشان دادهاند و حالا درست مثل انسانها زندگی میکنند. این کتاب تلاشیست برای قدردانی و احترام به هدف و استقامت آنها و منبعیست برای کسانی که در مسیری مشابه قدم بر میدارند.