این زندگی آشپزهای دیکتاتورهایی است که انگار بر لبة تیغ زندگی میکردند، آنها باید آنقدر باهوش میبودند که با توجه به خلق و خوی دیکتاتورها برایشان غذا میپختند، باید مدام حواسشان میبود که غذایشان شور یا بینمک نشود.
شاید سیاست و غذا در کنار هم نگنجند، اما مصائب آشپزی برای دیکتاتورها این دو موضوع را به خوبی همنشین کرده است. زندگی شخصی دیکتاتورها یکی از آن موضوعات جذابی است که کتابهای بسیاری دربارهاش نوشته شده است. پرداختن به زندگی دیکتاتورها از دریچة آشپزخانه و بررسی تاریخ از خلال آشپزی موضوعی است که نویسنده در این کتاب به سراغ آن رفته است. او با آشپز شخصی پنج دیکتاتوری که به سرکوب و کشتار معروف بودند یعنی صدام، کاسترو، عیدی امین، انور خوجه و پل پوت مصاحبه کرده است.
شابوفسکی روزنامهنگاری است که در چهار قارة مخلتف سفر میکند تا با آشپزهای پنج دیکتاتور مصاحبه کند، از آسیا و آفریقا گرفته تا آمریکای جنوبی و اروپا برای پیدا کردن آشپزها میرود. کنار آنها میایستد و به آشپزیشان نگاه میکند، و آنها غذاها را همانطور که برای دیکتاتورها میپختند، آماده میکنند همان مقدار نمک و ادویه به غذا اضافه میکنند و دربارة غذاهای مورد علاقة آنها صحبت میکنند. این آشپزها هر کدام زندگی عجیبی داشتهاند که به جذابیت روایتهای آنها از دیکتاتورها میافزاید.
اینکه وقتی کامبوجیها داشتند از گرسنگی میمردند پل پوت چه میخورد؟ یا شایعهای که گفته میشود عیدی امین گوشت انسان میخورد واقعیت دارد یا نه؟ سوالاتی هستند که نویسنده در مصاحبه با آشپز شخصی این دیکتاتورها سعی کرده جواب آنها را بدهد.