مصمم شدم که اسموروف واقعی را کشف کنم. تا آنجای کار پی برده بودم که او شخصیتی چند بعدی دارد. در واقع نسبت به محیط رنگ عوض میکرد و گاهی سیمایی سرد و بیروح و گاه چهرهای متفاوت و پر حرارت از خود بروز میداد. کمکم داشت از این بازی خوشم میآمد. شخصا اسموروف را به دور از هرگونه شور و احساسی نظاره میکردم. پیشداوری اولیه که عملا به سود او بود، حالا به کنجکاوی صرف تبدیل شده بود. با این حال من هیجانی را تجربه میکردم که برایم تازگی داشت.