«ویولت توسن» نگهبان گورستان شهر کوچک بورگوندی است. عزاداران و آدمهای همیشگی و کشیش و چند نفری که در گورستان کار میکنند، به گرمای خانه او پناه میبرند و مصاحبت و خندهها و اشکهایشان با قهوهای که ویولت به آنها میدهد در هم میآمیزد. روزهای زندگی ویولت با ضرباهنگ رازهای تکاندهنده و عجیب و غریب آنها همراه است. با ورود ژولین سول به گورستان که اصرار دارد خاکستر مادر تازهدرگذشتهاش را روی قبر مردی غریبه بگذارد، روزمرگی ویولت از دست میرود. دیری نمیپاید که اعمال غیرقابل توجیه ژولین با گذشتهی دردناک ویولت درهم میپیچد. والری پرن در این رمان به عمق زندگی زنی میپردازد که علیرغم آنچه از سر گذرانده است، باور عمیقی به خوشبختی دارد. او روایتی در اختیار خواننده میگذارد که بر قلب خواننده چنگ میزند.
این رمان که در صدر پرفروشهای فرانسه قرار گرفته است، داستانی امیدبخش و لطیف و دردناک است که تاثیرش تا سالها با خواننده میماند.