جستجو نتیجهای نداشت
نتیجه جستجو
از
تا
اجازه بده پرواز کنیم و برویم. از قصر بیبنیاد تو. تو را تا ستاره ها جلو آوردهام. زیر طاق جمجمهام. پرواز کن برو کی جلویت را گرفته. اجازه بده تلف شویم. هر پرواز باز میگرداندمان به بارگاه. به آن جا که رسیدید پرندهها. بالهایتان را قطع کنید. تا شاید پروازتان آزاد باشد.
خیابانهای نگاه تو انتها ندارند پرستوهای چشمان تو به جنوب مهاجرت نمیکنند از سپیدارهای میان سینه تو برگی فرو نمیافتد در آسمان کلمههای تو خورشید غروب نمیکند...